هستی جونهستی جون، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 27 روز سن داره

هستی بهترین هدیه هستی

عکسهای آتلیه یلدا 1391

برای مراسم یلدا در مهد کودک هستی جون از عکاس دعوت شده بود تا از بجه ها عکس یادگاری بگیرن  ... برای مراسم یلدا در مهد کودک هستی جون از عکاس دعوت شده بود تا از بجه ها عکس یادگاری بگیرن ، یکی یکی بچه ها کنار سفره یلدا نشستن و عکس یادگاری رو گرفتن آخرش هم یه عکس دسته جمعی ... خاطره خوبی بود جاتون خالی. ...
15 فروردين 1392

خاطرات یلدا 1391 در مشهد

  برای مراسم یلدا که پنجشنبه شب بود رفتیم مشهد ، جاتون خالی شب یلدا خونه مامانی همگی دور هم بودیم ، مامان جون ، دایی حامد اینا ، خاله ندا و عموعباس و ما ... برای مراسم یلدا که پنجشنبه شب بود رفتیم مشهد ، جاتون خالی شب یلدا خونه مامانی همگی دور هم بودیم ، مامان جون ، دایی حامد اینا ، خاله ندا و عموعباس و ما ... کلی هستی جون و آراد و آلینا بازی کردن و با خاله حوریه کیف کردن ... به ما هم خیلی خوش گذشت .  فرداش یعنی عصر جمعه همگی خونه مادرخانم عمو منصور دعوت بودیم آخه امسال سال اول عمو منصور و خانومش عقد کردن و مشهدیها هم مراسم یلدا عروس و دوماد رو با فامیل جشن می گیرن ... از این جهت زحمت کشیدن همه رو دعوت کردن و خانواده داماد ه...
15 فروردين 1392

هفت سین 1392 - خونه مادرجون

عید امسال امیرعلی جون به همراه مامان فرناز ( دختر دایی بابا مسعود ) و بابامحمد از تهران اومدن و مهمون مادر جون اینا بودن ما هم بعد از سال تحویل رفتیم خونه مادر جون ... عید امسال امیرعلی جون به همراه مامان فرناز ( دختر دایی بابا مسعود ) و بابامحمد از تهران اومدن و مهمون مادر جون اینا بودن ما هم بعد از سال تحویل رفتیم خونه مادر جون و پدر جون تا کنار مهمون ها باشیم و عید دیدنی و عیدی گرفتن و خلاصه خیلی خوش گذشت البته در کنارش هرازگاهی یه جنگ کوچیک بین هستی جون و امیرعلی خان در می گرفت که بلافاصله یه بزرگتر مثل پدر جون واسطه می شد و به خیر و خوبی تموم می شد ... اینم چند تا عکس یادگاری از سفره هفت سین 1392 مادر جون . ...
15 فروردين 1392

هفت سین 1392 - خونه مامانی

عید امسال هم مثل هر سال برای تحویل سال نو و تعطیلات نوروز هستی جون به همراه من و بابا مسعود دو روز قبل از سال نو رفتیم مشهد تا در این روزهای خیلی خوب و قشنگ در کنار آقا امام رضا و خانواده ، اقوام و دوستان بیشتر بهمون خوش بگذره ... عید امسال هم مثل هر سال برای تحویل سال نو و تعطیلات نوروز هستی جون به همراه من و بابا مسعود دو روز قبل از سال نو رفتیم مشهد تا در این روزهای خیلی خوب و قشنگ در کنار آقا امام رضا و خانواده ، اقوام و دوستان بیشتر بهمون خوش بگذره ، جای همتون خیلی خالی از طرف همه زیارت هم رفتیم ... خلاصه اینکه لحظه تحویل سال نو هستی جون و مامان و بابا در کنار خاله حوریه جون ، مامانی و بابایی (خونه مامانی) سال جدید رو شروع و همه...
15 فروردين 1392

هفت سین 1392- مهدکودک

سومین عید نوروز هستی جون یعنی نوروز سال 1392 هم اومد و هستی جونم کلی چیزهای جدید و قشنگ رو تجربه کرد سفره هفت سین ، دید و بازید عید و... سومین عید نوروز هستی جون یعنی نوروز سال 1392 هم اومد و هستی جونم کلی چیزهای جدید و قشنگرو تجربه کرد سفره هفت سین ، دید و بازید عید و خرید عید و کلی چیزهایی که امسال با درک بیشتری برای عزیز ما تجربه شد دیگه دخترمون معنی خیلی چیزها رو درک می کنه ، مهمونی رفتن ، عیدی کرفتن و ... این هم چند تا عکس یادگاری از هفت سین 92 مهد کودک هستی جون . ...
15 فروردين 1392

تقویم 1392 هستی جون

 امسال هم برای سال جدید من مامان هستی جون یه تقویم قشنگ رو با عکس های دختر نازمون طراحی و چاپ کردم و عزیز دلم  ... امسال هم برای سال جدید من مامان هستی جون یه تقویم قشنگ رو با عکس های دختر نازمون طراحی و چاپ کردم و عزیز دلم به عنوان عیدی و نیز تو جشن تولدی که در مشهد براش گرفتیم اون ها رو به اقوام و دوستان هدیه کرد تا هم سال جدید رو تبریک گفته باشه و هم اینکه  کل سال رو به یاد هستی جون باشن ، وای که چه قد همه خوششون اومد و تعریف کردن ... ...
14 فروردين 1392

تولد دوسالگی هستی جون - مهد کودک

دختر گلمون دو ساله شد . وای خدایا ازت متشکریم به خاطر همه این خوبی ها و قشنگیهایی که به ما دادی به خاطر نعمت بزرگ سلامتی عزیزدلمون هستی جون ... دختر گلمون دو ساله شد . وای خدایا ازت متشکریم به خاطر همه این خوبی ها و قشنگیهایی که به ما دادی ، به خاطر نعمت بزرگ سلامتی عزیزدلمون هستی جون ، به خاطر هوش و زکاوتی که به دخترمون هدیه دادی به خاطر همه زیبایی هایی که در وجود فرزندمون گذاشتی و به ما عطا کردی . ای خدای بزرگ این هدیه لذت بخش رو به همه مادر پدر های روی زمین عنایت کن ...  آره دیگه دومین سالگرد تولد هستی جون رسید و ما باز هم به دلیل دور بودن از خانواده هامون جشن اصلی رو گذاشتیم بریم مشهد ولی خوب یه جشن تو...
12 اسفند 1391

خونه مادرجون مشهد تعطیلات بهمن 1391

  مامان همراه هستی جون تعطیلات بهمن رو رفتیم مشهد هم دلمون تنگ شده بود برای خونواده ، هم مامان خستگی امتحانات رو در کنه و هم چند تا مراسم ... مامان همراه هستی جون تعطیلات بهمن رو رفتیم مشهد هم دلمون تنگ شده بود برای خونواده ، هم مامان خستگی امتحانات رو در کنه و هم چند تا مراسم مثل تولد آراد جون ، تولد مبینا جون ، عروسی دختر عمه مامان . ولی حیف بابا مسعود نیومده بود جاشون خالی به ما که خیلی خوش گذشت ... یکی از اون دو سه روز رو رفتیم خونه مادر جون ، عمو منصور و خانومشون هم بودن مادر جون هم برای نوه گلش کیک درست کرده بودن تا با هستی جون تولد بازی کنیم آخه عزیز دلم خیلی تولد بازی دوست داره ...   ...
9 اسفند 1391

گردش در فرحزاد بهمن 1391

 آخر بهمن ماه خاله ندا و عمو عباس به همراه چند تا از دوستانشون 3 روزی اومدن تهران ولی خوب ...  آخر بهمن ماه خاله ندا و عمو عباس به همراه چند تا از دوستانشون 3 روزی اومدن تهران ولی خوب بیشتر این 3 روز رو مشغول رسیدگی به کارهاشون و در حال رفت و آمد بودن خیلی فرصت نشد هستی جون همراه خاله ندا و بقیه بریم گردش ولی خوب همون چند ساعتی که شب خونمون بودن به هستی جون خیلی خوش گذشت البته دائم از خاله خون و عمویی می پرسید پس خاله حوری کووووو ... خلاصه جاتون خالی یه شب رو رفتیم فرحزاد ، خیلی سرد بود ولی همگی اونقدر خندیدیم که اصلا متوجه سرمای هوا نشدیم جاتون خالی خیلی خوش گذشت ...     ...
9 اسفند 1391