یلدا در خونمون 1392
شب یلدا امسال ما خونمون مهمون داشتیم یعنی طبق سالهای قبلی ، اگه شب یلدا رو خونه خودمون تهران باشیم یه سال ما میریم خونه خاله سوسن (دوست مامان هدی ) و سال بعد اونها مهمون ما هستن ، امسال هم نوبت اونها بود که مهمون ما باشن ...
شب یلدا امسال ما خونمون مهمون داشتیم یعنی طبق سالهای قبلی ، اگه شب یلدا رو خونه خودمون تهران باشیم یه سال ما میریم خونه خاله سوسن (دوست مامان هدی ) و سال بعد اونها مهمون ما هستن ، امسال هم نوبت اونها بود که مهمون ما باشن ... هستی جون و مامان هدی از روز جمعه مشغول آماده کردن خوراکی های شب یلدا و تزئینشون شدن . دختر گلم دیگه هم اذیت نمی کنه و هم دوست داره همراه مامان کارهای خانومانه انجام بده تزئین کنه و ... جاتون خالی کلی خوراکی آماده کردیم ... تا مهمون هامون از راه رسیدن ، هستی جون و پرنیا ( دختر خاله سوسن ) مشغول بازی کردن با هم شدن ، برای هم شعر پائیز و یلدا و هرچی که از یلدا می دونستن رو می خوندن ... بابا ها هم مشغول صحبت های خودشون و تحلیل برنامه های شبکه خبر و ورزش ، مامان ها هم با هم ...خلاصه جای همه عزیزهامون در کنارمون و تو قلبمون خالی بود .